خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کودکستان
[اسم]
die Tagesstätte
/ˈtaːɡəsˌʃtɛtə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Tagesstätten]
[ملکی: Tagesstätte]
1
کودکستان
مهد کودک
مترادف و متضاد
Kindertagesstätte
1.Der kleine Max geht jeden Tag in die Tagesstätte, weil die Mama so lange arbeiten muss.
1. "مکس" کوچولو هر روز به کودکستان میرود چون مامان باید طولانیمدت کار کند.
2.Die Kinder erhalten in der Tagesstätte eine vollwertige Kost.
2. کودکان در مهد کودک تغذیهای مقوی دریافت میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
tagesschau
tagesplan
tagesordnung
tageskarte
tagesgeschäft
tagesticket
tagestour
tageszeit
tageszeitung
tags
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان