خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کنترل کیف
[اسم]
die Taschenkontrolle
/tˈaʃənkˌɔntɾɔlə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Taschenkontrollen]
[ملکی: Taschenkontrolle]
1
کنترل کیف
1.Der Einlass war herzlich, keine Taschenkontrolle, der Pass blieb in der Tasche.
1. (اجازه) ورود خیلی دوستانه بود، کنترل کیفی (نبود)، گذرنامه (هم) در کیف ماند.
2.Drinnen gibt es Taschenkontrollen.
2. داخل (ساختمان) کنترل کیف وجود دارد [انجام میشود].
تصاویر
کلمات نزدیک
tagestourist
szene-bewusst
superschlank
superhelden-kostüm
superheld
taucherbrille
teamfähigkeit
technikmuseum
teilnehmender
teilsatz
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان