خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عمق
[اسم]
die Tiefe
/ˈtiːfə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Tiefen]
[ملکی: Tiefe]
1
عمق
1.Der Schrank hat eine Tiefe von 60 cm.
1. کمد دارای یک عمق 60 سانتیمتری است.
تصاویر
کلمات نزدیک
tiefdruck
tiefblau
tief in die tasche greifen müssen
tief
ticket
tiefgarage
tiefkühlkost
tiefkühltruhe
tiefsttemperatur
tiegel
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان