خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بشکه
2 . تن (یکا)
[اسم]
die Tonne
/ˈtɔnə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Tonnen]
[ملکی: Tonne]
1
بشکه
1.Heute leert die Müllabfuhr die Tonnen.
1. امروز ماشین جمع آوری زباله بشکهها را تخلیه کرد.
2.Jede zusätzliche Tonne wird 65 Euro kosten.
2. هر بشکهی اضافه 65 یورو قیمت خواهد داشت.
2
تن (یکا)
1.Der LKW wiegt ungefähr 40 Tonnen.
1. کامیون تقریباً 40 تن وزن دارد.
2.Eine Tonne Kohle wurde für jede Familie besorgt.
2. یک تن زغالسنگ برای هر خانواده تامین شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
toningenieur
ton
tombola
tomatensuppe
tomatensoße
tonnenweise
tonqualität
toningenieur
tool
top
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان