خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پله
[اسم]
die Treppe
/ˈtʁɛpə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Treppen]
[ملکی: Treppe]
1
پله
پلکان
1.Die Toilette? Die Treppe hoch und dann links.
1. دستشویی (کجاست)؟ از پلهها بالا (برید) و بعد سمت چپ.
2.Meine Oma kann nicht gut Treppen steigen.
2. مامانبزرگ من نمیتواند از پله به خوبی بالا برود.
3.Unsere Kellertreppe ist sehr steil.
3. پله زیرزمین ما شیب تندی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
trennung
trennen
trennbar
trendig
trend
treppenhaus
treppenreinigung
tresen
tresor
tretboot
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان