خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ژیمناستیک کردن
[فعل]
turnen
/ˈtʊʁnən/
فعل ناگذر
[گذشته: turnte]
[گذشته: turnte]
[گذشته کامل: geturnt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
ژیمناستیک کردن
ورزش کردن
1.Am Reck turnte er diesmal besonders gut.
1. او ایندفعه با بارفیکس به طور خاص خوب ورزش کرد.
2.Turnen verlangt viel Kraft.
2. ژیمناستیک کردن، نیروی زیادی میگیرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
turmfalke
turm
turbulenz
turbulent
turbine
turner
turnhalle
turnier
turnlehrer
turnschuh
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان