خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قطعات ساعت
[اسم]
das Uhrwerk
/ˈuːɐ̯ˌvɛʁk/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Uhrwerke]
[ملکی: Uhrwerkes]
1
قطعات ساعت
اجزای ساعت
1.Ich habe gerade das Uhrwerk aufgezogen.
1. من همین الان (قطعات) ساعت را تنظیم کردم.
2.Uhrwerke sollten vom Fachmann gereinigt werden.
2. قطعات ساعت باید توسط متخصص تمیز شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک
uhr
uganda
ufo
ufer
u-boot
uhrzeigersinn
uhrzeit
uhu
ukraine
ukrainer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان