خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بیتکلف
[صفت]
ungezwungen
قابل مقایسه
1
بیتکلف
راحت، خودمانی
مترادف و متضاد
frei
informell
locker
1.Das war eine kleine Party, ganz ungezwungen.
1. یک مهمانی کوچک بود، کاملاً خودمانی.
2.Dieses Restaurant hat eine ungezwungene Atmosphäre.
2. این رستوران یک محیط خودمانی دارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
ungezogen
ungeziefer
ungewöhnlich
ungewollt
ungewohnt
unglaublich
unglaubwürdig
ungleich
ungleichmäßig
ungläubig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان