خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . غیر طبیعی
[صفت]
unheimlich
/ˈʊnhaɪ̯mlɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: unheimlicher]
[حالت عالی: unheimlichsten]
1
غیر طبیعی
ترسناک
1.Die Prüfung war unheimlich schwer.
1. امتحان (به طرز) غیر طبیعی سخت بود.
2.Diese Person ist mir unheimlich.
2. این آدم به نظر من غیر طبیعی است.
3.Ich mag dieses Haus nicht. Es sieht unheimlich aus.
3. من این خانه را دوست ندارم. ترسناک به نظر می رسد.
4.Lass uns umkehren. Mir wird im Dunkeln unheimlich.
4. بیایید برگردیم. برای من در تاریکی ترسناک می شود. [من از تاریکی می ترسم.]
تصاویر
کلمات نزدیک
unheilvoll
unheilbar
unheil
unhandlich
ungünstig
unhygienisch
unhöflich
unhöflichkeit
uniform
uninteressant
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان