خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سرکوب
[اسم]
die Unterdrückung
/ˌʊntɐˈdʀʏkʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Unterdrückungen]
[ملکی: Unterdrückung]
1
سرکوب
1.Nur durch harte Unterdrückung der Opposition kann die Regierung an der Macht bleiben.
1. دولت تنها با سرکوب شدید مخالفان قادر است که در قدرت باقی بماند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unterdrücken
unterdessen
unterderhand
unterbuttern
unterbringung
untereinander
unterernährt
unterernährung
unterfangen
unterfinanzierung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان