Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . محل سکونت
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
die Unterbringung
/ˈʊntɐˌbʀɪŋʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Unterbringungen]
[ملکی: Unterbringung]
1
محل سکونت
محل اقامت
مترادف و متضاد
Bleibe
Schlafstelle
Unterkunft
1.Das alte Hotel wird nun als Unterbringung für Studenten genutzt.
1. از هتل قدیمی حالا بهعنوان محل سکونت دانشجویان استفاده میشود.
2.Die Firma organisiert meine Unterbringung während der Geschäftsreise.
2. شرکت محل اقامت من را در طی سفر کاری هماهنگ میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
unterbringen
unterbrechung
unterbrechen
unterbleiben
unterbewusstsein
unterbuttern
unterderhand
unterdessen
unterdrücken
unterdrückung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان