خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مستاجر
[اسم]
der Untermieter
/ˈʊntɐˌmiːtɐ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: untermieter]
[ملکی: untermieters]
1
مستاجر
1.Unsere Tochter wohnt als Untermieterin bei einer älteren Dame
1. دختر ما به عنوان مستاجر، پیش زنی مسن سکونت دارد.
توضیحاتی در رابطه با این واژه
"untermieter" به فردی گفته میشود که بخشی از خانه را از یک مستاجر را اجاره و با او زندگی میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
untermauern
untermalung
untermalen
unterm pantoffel stehen
unterlippe
unternehmen
unternehmensleitung
unternehmer
unternehmerisch
unternehmungslustig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان