خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . در راه
[قید]
unterwegs
/ʊntɐˈveːks/
غیرقابل مقایسه
1
در راه
در مسیر
1.Das Wetter unterwegs war gut.
1. هوا در راه خوب بود.
2.Stell dir vor, der Brief war zwei Wochen unterwegs.
2. تصور کن، نامه دو هفته در راه بود.
3.Unterwegs können wir noch etwas essen.
3. در راه میتوانیم چیزی هم بخوریم.
4.Warte auf mich. Ich bin unterwegs und komme gleich.
4. منتظر من بمان. من در راهم و زود میرسم.
تصاویر
کلمات نزدیک
unterwanderung
unterwandern
untervermieten
untertreibung
untertreiben
unterweisen
unterwelt
unterwerfen
unterwerfung
unterwäsche
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان