خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ممنوع
[صفت]
verboten
/fɛɐ̯ˈboːtn̩/
غیرقابل مقایسه
1
ممنوع
غیرمجاز
1.Die Aneignung fremden Eigentums ist verboten.
1. مصادره اموال دیگری ممنوع است.
2.Hier ist Rauchen verboten.
2. اینجا سیگارکشیدن ممنوع است.
3.In den meisten Restaurants ist Rauchen verboten.
3. در این رستوران سیگارکشیدن ممنوع است.
تصاویر
کلمات نزدیک
verbot
verborgen
verbohrt
verblühen
verblüffung
verbotsschild
verbposition
verbrauch
verbrauchen
verbraucher
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان