خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تصادف رانندگی
[اسم]
der Verkehrsunfall
/fɛɾkˈeːɾzʊnfˌal/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Verkehrsunfälle]
[ملکی: Verkehrsunfalls]
1
تصادف رانندگی
1.Der Verkehrsunfall kostete ihn das Augenlicht.
1. تصادف رانندگی برایش به بهای (از دست دادن) سوی چشمانش تموم شد.
2.Sie hatte keine Schuld an dem Verkehrsunfall.
2. او در تصادف رانندگی تقصیری نداشت.
تصاویر
کلمات نزدیک
verkehrslage
verkehrs-drohne
verkäuferbericht
vereinstreffen
verdichtung
video-blog
video-blogger
vorhersage
vorleser
wahlspruch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان