خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پذیرایی کردن
[فعل]
verpflegen
/fɛɐ̯ˈpfleːɡn̩/
فعل گذرا
[گذشته: verpflegte]
[گذشته: verpflegte]
[گذشته کامل: verpflegt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
پذیرایی کردن
غذا دادن
1.Wir müssen die Flüchtlinge verpflegen.
1. ما باید از پناهندگان پذیرایی کنیم. [به پناهندگان غذا بدهیم.]
2.Wir werden hier sehr gut mit Essen verpflegt.
2. ما اینجا خیلی خوب با غذا پذیرایی میشویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
verpflanzen
verpestung
verpesten
verpennen
verpassen
verpflegung
verpflichten
verpflichtet
verpflichtung
verpfuschen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان