خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تامین
[اسم]
die Versorgung
/fɛɐ̯ˈzɔʁɡʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: versorgungen]
[ملکی: versorgung]
1
تامین
مترادف و متضاد
Ausstattung
Lebensunterhalt
Entsorgung
1.Die Menschen brauchen dringend regelmäßigen Zugang zu Lebensmitteln, Trinkwasser und medizinischer Versorgung.
1. مردم فوراً به دسترسی مرتب به مواد غذایی، آب آشامیدنی و تامین (احتیاجات) پزشکی نیاز دارند.
2.Die ständige Versorgung von Städten mit Wasser ist wichtig.
2. تامین دائمی آب شهرها، مهم است [تامین دائمی شهرها با آب مهم است].
تصاویر
کلمات نزدیک
versorger
versorgen
versonnen
versoffen
verslumen
versperren
verspielen
verspielt
verspotten
verspottung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان