خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تمام وقت
[اسم]
die Vollzeit
/ˈfɔlˌʦaɪ̯t/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Vollzeit]
1
تمام وقت
1.Ich möchte gerne Vollzeit arbeiten.
1. من دوست دارم تمام وقت کار کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
vollwertkost
volltanken
vollständig
vollschlank
vollpension
vollzeitkraft
vollzeitstelle
vollziehen
vollzug
volontär
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان