خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پیشگیری
[اسم]
die Vorbeugung
/ˈfoːɐ̯ˌbɔɪ̯ɡʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Vorbeugungen]
[ملکی: Vorbeugung]
1
پیشگیری
جلوگیری
مترادف و متضاد
Prophylaxe
1.Die Vorbeugung gegen Grippe müssen Sie ernst nehmen.
1. پیشگیری از آنفولانزا را باید جدی بگیرید.
2.Hygiene ist wichtig für die Vorbeugung von Krankheiten.
2. بهداشت برای جلوگیری از بیماریها مهم است.
تصاویر
کلمات نزدیک
vorbeugen
vorbestraft
vorbestellung
vorbestellen
vorbereitungen treffen
vorbild
vorbildlich
vorbringen
vorchristlich
vordatieren
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان