خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جلو
[صفت]
vorder
/ˈfɔʁdɐ/
غیرقابل مقایسه
1
جلو
جلویی
1.In den vorderen Reihen sind noch Plätze frei.
1. در واگن های جلویی هنوز جای خالی هست.
تصاویر
کلمات نزدیک
vordatieren
vorchristlich
vorbringen
vorbildlich
vorbild
vorderfrau
vordergrund
vordergründig
vordermann
vorderseite
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان