خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . سطحی
[صفت]
vordergründig
/ˈfɔʁdɐˌɡʁʏndɪç/
غیرقابل مقایسه
1
سطحی
سرسری
مترادف و متضاد
oberflächlich
hintergründig
1.Die Fragen waren vordergründig.
1. سوالات سطحی بودند.
2.Keine vordergründige Geschichte wird erzählt.
2. هیچ داستان سرسریای تعریف نمیشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
vordergrund
vorderfrau
vorder
vordatieren
vorchristlich
vordermann
vorderseite
vordringen
vordringlich
vordruck
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان