خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اولویت
[اسم]
der Vorzug
/ˈfoːɐ̯ˌt͡suːk/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Vorzüge]
[ملکی: Vorzug(e)s]
1
اولویت
ارجحیت
مترادف و متضاد
priorität
vorrang
1.Ich gab dem Anbieter mit dem niedrigsten Preis den Vorzug.
1. من اولویت را به فروشندهای با قیمت پایینتر دادم.
2.Sie haben einem von mehreren Bewerbern den Vorzug gegeben.
2. آنها اولویت را به یکی از چندین درخواستکننده دادند.
تصاویر
کلمات نزدیک
vorzimmer
vorziehen
vorzeitig
vorzeit
vorzeigen
vorzüglich
vorkenntnis
vortragsreihe
vorüber
vorübergehen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان