خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نماد
[اسم]
das Wahrzeichen
/ˈvaːɐ̯ˌʦaɪ̯çn̩/
قابل شمارش
خنثی
[جمع: Wahrzeichen]
[ملکی: Wahrzeichens]
1
نماد
سمبل، نشانه
1.Der berühmte Turm ist das Wahrzeichen der Stadt.
1. برج مشهور، نماد شهر است.
2.Der Dom ist das Wahrzeichen von Köln.
2. کلیسای جامع، سمبل شهر "کلن" است.
تصاویر
کلمات نزدیک
wahrscheinlichkeit
wahrscheinlich
wahrsager
wahrsagen
wahrnehmung
waise
waisenhaus
wal
walchensee
wald
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان