[اسم]

der Wald

/valt/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Wälder] [ملکی: Wald(e)s]

1 جنگل

مترادف و متضاد Forst
  • 1.Im Wald ist es ruhig.
    1. جنگل خیلی آرام است.
  • 2.In unserer Gegend gibt es nur wenige Wälder.
    2. در منطقه ما تنها جنگل‌های کوچکی وجود دارد.
ein dunkler/winterlicher/... Wald
یک جنگل تاریک/زمستانی/...
  • Er war gestern in einem dunklen Wald.
    او دیروز در جنگلی تاریک بود.
endlose/undurchdringliche/... Wälder
جنگل‌های بی‌پایان/نفوذناپذیر/...
einen Wald roden/anpflanzen/...
جنگل را برای کشاورزی کندن/کاشتن/...
  • Wollen Sie einen Wald anpflanzen?
    آن‌ها می‌خواهند جنگل بکارند؟
die Tiere des Waldes
حیوانات جنگل
  • Sie können die Tiere des Waldes füttern.
    شما می‌توانید حیوانات جنگل را غذا بدهید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان