خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . زمان انتظار
[اسم]
die Wartezeit
/vˈaɾteːtsˌaɪt/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Wartezeiten]
[ملکی: Wartezeit]
1
زمان انتظار
انتظار
1.Ich bin ziemlich geduldig, lange Wartezeiten verärgern mich nicht.
1. من نسبتاً صبورم، زمانهای طولانی انتظار عصبانیام نمیکند.
2.Nach zehn Minuten Wartezeit rief der Mann mich.
2. بعد از ده دقیقه انتظار، آن مرد صدایم کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
wahlspruch
vorleser
vorhersage
video-blogger
video-blog
webanalyse
wegfliegen
wegmachen
wegrennen
weiterschauen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان