1 . فرار کردن
[فعل]

wegrennen

/vˈeːkrˌɛnən/
فعل بی قاعده ضعیف فعل گذرا
[گذشته: rannte weg] [گذشته: rannte weg] [گذشته کامل: weggerannt] [فعل کمکی: sein ]

1 فرار کردن

  • 1.Ich werde nicht wegrennen, ich werde dorthin zurückkehren.
    1. من فرار نخواهم کرد، (بلکه) به آن‌جا برخواهم گشت.
  • 2.Sie ist von ihm genervt und rennt vor ihm weg.
    2. او از دستش عصبانی است و از او فرار می‌کند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان