خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرار کردن
[فعل]
wegrennen
/vˈeːkrˌɛnən/
فعل بی قاعده ضعیف
فعل گذرا
[گذشته: rannte weg]
[گذشته: rannte weg]
[گذشته کامل: weggerannt]
[فعل کمکی: sein ]
صرف فعل
1
فرار کردن
1.Ich werde nicht wegrennen, ich werde dorthin zurückkehren.
1. من فرار نخواهم کرد، (بلکه) به آنجا برخواهم گشت.
2.Sie ist von ihm genervt und rennt vor ihm weg.
2. او از دستش عصبانی است و از او فرار میکند.
تصاویر
کلمات نزدیک
wegmachen
wegfliegen
webanalyse
wartezeit
wahlspruch
weiterschauen
weitersehen
weiterspielen
weltwissen
wendepunkt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان