خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مسابقه
[اسم]
der Wettbewerb
/ˈvɛtbəˌvɛʁp/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Wettbewerbe]
[ملکی: Wettbewerb(e)s]
1
مسابقه
رقابت
مترادف و متضاد
Match
Treffen
Wettkampf
1.Meine Tochter hat bei einem Wettbewerb gewonnen. Sie hat das beste Bild gemalt.
1. دختر من در مسابقه برنده شد. او بهترین تابلو را کشید.
2.Sie müssen den Wettbewerb gewinnen.
2. شما باید مسابقه را برنده بشوید.
تصاویر
کلمات نزدیک
weswegen
westwärts
westwind
westlich
westindien
wette
wetteifern
wetten
wetter
wetter-app
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان