خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دوباره متحد ساختن
[فعل]
wiedervereinigen
/ˈviːdɐfɛɐ̯ˌʔaɪ̯nɪɡn̩/
فعل گذرا
[گذشته: vereinigte wieder]
[گذشته: vereinigte wieder]
[گذشته کامل: widervereinigt]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
دوباره متحد ساختن
دوباره یکپارچه کردن
1.Ich werde euch alle wiedervereinigen.
1. من میخواهم دوباره همه شما را متحد بسازم.
2.Unter diesen Bedingungen könnte Korea wiedervereinigt werden.
2. کره میتوانست تحت این شرایط دوباره متحد بشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
wiederum
wiedersehen
wiederschauen
wiederkommen
wiederkehren
wiedervereinigung
wiege
wiegen
wiegenlied
wiehern
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان