1 . زاویه 2 . گوشه
[اسم]

der Winkel

/ˈvɪŋkl̩/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Winkel] [ملکی: Winkels]

1 زاویه

  • 1.Die Straße biegt dort in scharfem Winkel nach Norden ab.
    1. خیابان آنجا با زاویه‌ای تند به شمال می‌پیچد.
  • 2.Ein Quadrat hat vier gleiche Winkel.
    2. یک مربع چهار زاویه برابر دارد.

2 گوشه کنج، محل

مترادف و متضاد Bereich Ecke Region
  • 1.Die Lampe leuchtet alle Winkel des Raumes gut aus.
    1. لامپ به‌خوبی تمام گوشه‌های فضا را روشن می‌کند.
  • 2.Sie kamen aus den entferntesten Winkeln.
    2. آن‌ها اهل دورترین محل‌ها هستند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان