خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ورزش زمستانی
[اسم]
der Wintersport
/ˈvɪntɐʃpɔʁt/
غیرقابل شمارش
مذکر
[ملکی: Wintersport(e)s]
1
ورزش زمستانی
1.Es ist ein guter Ausgangspunkt für Wintersport.
1. این یک نقطه شروع خوب برای ورزش زمستانی است.
2.Wintersport im Sommer
2. ورزش زمستانی در تابستان
تصاویر
کلمات نزدیک
winterolympiade
winterluft
winterlich
winterkleidung
winterjacke
wintersportart
wintersportler
wintertyp
winterurlaub
winterwelt
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان