خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اقتصاد
[اسم]
die Wirtschaft
/ˈvɪʁtʃaft/
غیرقابل شمارش
مونث
[ملکی: Wirtschaft]
1
اقتصاد
1.Die Regierung hofft auf eine gute Wirtschaftsentwicklung.
1. دولت به پیشرفت خوب اقتصادی امید دارد.
2.Die Wirtschaft ist wichtiger als die Politik.
2. اقتصاد مهمتر از سیاست است.
تصاویر
کلمات نزدیک
wirtin
wirt
wirsing
wirrwarr
wirr
wirtschaften
wirtschaftlich
wirtschaftlichkeit
wirtschaftsgemeinschaft
wirtschaftskrise
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان