خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بخشی از
[قید]
z. T.
(zum Teil)
/tsˈɛt tˈeː/
قابل مقایسه
1
بخشی از
1.Der Erfolg des Films liegt z. T. an der großartigen Filmmusik.
1. بخشی از موفقیت این فیلم ناشی از موسیقی محشر فیلم است.
2.z. T. war es meine Schuld.
2. بخشی از آن تقصیر من بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
yoruba
wortstellung
wörterbuchauszug
wohnungsbesichtigung
wohnhaus
zahnarztpraxis
zahntechniker
zehn-finger-system
zeitform
zueinanderfinden
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان