خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مرکز
[اسم]
die Zentrale
/t͡sɛnˈtʁaːlə/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Zentralen]
[ملکی: Zentrale]
1
مرکز
اداره مرکزی
1.Der Unfall wurde sofort der Zentrale gemeldet.
1. حادثه سریعا به مرکز اطلاع داده شد.
2.Ich arbeite in der Zentrale der Firma in London.
2. من در مرکز شرکت در لندن کار میکنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
zentralbank
zentral
zentner
zentimeter
zensur
zentrifugalkraft
zentrifuge
zentrum
zeppelin
zepter
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان