[اسم]

das Zentrum

/ˈʦɛntʀʊm/
قابل شمارش خنثی
[جمع: Zentren] [ملکی: Zentrums]

1 مرکز

  • 1.Die Stadt kann man sogar als ein kleines Kulturzentrum bezeichnen.
    1. از شهر حتی می‌توان به‌عنوان مرکز فرهنگی کوچکی نام برد.
  • 2.Wir treffen uns im Einkaufszentrum.
    2. ما همدیگر را در مرکز خرید ملاقات می‌کنیم.

2 مرکز (شهر)

  • 1.Die meisten Geschäfte befinden sich im Zentrum der Stadt.
    1. بیشتر مغازه‌ها در مرکز شهر قرار دارند.
  • 2.Im Zentrum gibt es fast keine Parkplätze.
    2. در مرکز شهر تقریباً هیچ جای پارکی وجود ندارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان