خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . نابود کردن
[فعل]
zerstören
/ʦɛɐ̯ˈʃtøːʀən/
فعل گذرا
[گذشته: zerstörte]
[گذشته: zerstörte]
[گذشته کامل: zerstört]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
نابود کردن
1.Der Sturm hat viele Häuser zerstört.
1. طوفان خانه های زیادی را نابود کرد.
2.Im letzten Weltkrieg wurden in Deutschland viele alte Städte zerstört.
2. در آخرین جنگ جهانی در آلمان خیلی از شهرهای قدیمی نابود شدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
zerstäuben
zerstreuung
zerstreut
zerstreuen
zerspringen
zerstörung
zerstörungswut
zerstückeln
zerteilen
zertifikat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان