خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ظریف
[صفت]
zierlich
/ˈʦiːɐ̯lɪç/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: zierlicher]
[حالت عالی: zierlichsten]
1
ظریف
1.Das Mädchen hat zierliche Füßchen.
1. دختر دارای پاهای کوچک ظریفی است.
2.Die junge Frau hatte kleine, zierliche Hände.
2. زن جوان دستهای کوچک زیبایی داشت.
3.ein zierlicher Hund
3. یک سگ ظریف
تصاویر
کلمات نزدیک
zieren
zierde
ziemlich
zielort
zielland
zierlichkeit
zierpflanze
ziffer
zifferblatt
zig
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان