خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گمرک
[اسم]
der Zoll
/tsɔl/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: Zölle]
[ملکی: Zoll(e)s]
1
گمرک
هزینه گمرکی
1.Auf dieser Ware liegt ein hoher Zoll.
1. برای این کالا هزینه گمرکی بالایی وجود دارد.
2.Das war die Passkontrolle. Wir müssen jetzt noch durch den Zoll.
2. این کنترل روادید بود. حالا باید از گمرک هم رد بشویم.
تصاویر
کلمات نزدیک
zoffen
zofe
zivilstand
zivilkleidung
zivilist
zone
zoo
zoologe
zoologie
zoologisch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان