خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به عقب کشیدن
[فعل]
zurückdrehen
/tsuːrˈʏkdrˌeːən/
فعل گذرا
[گذشته: drehte zurück]
[گذشته: drehte zurück]
[گذشته کامل: zurückgedreht]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
به عقب کشیدن
به عقب چرخاندن
1.Das Rad der Geschichte lässt sich nicht zurückdrehen.
1. چرخه تاریخ خود را به عقب باز نمیگرداند.
2.Sie haben die Uhr zurückgedreht.
2. آنها ساعت را عقب کشیدند.
تصاویر
کلمات نزدیک
kindergärtnerin
fachoberschule
einloggen
bekleben
haptisch
nachwürzen
hineinstopfen
rackern
zielstrebig
zupacken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان