Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
Ä
ä
É
é
Ö
ö
Ü
ü
ß
ß
1 . سخت کار کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
rackern
/rˈakɜn/
فعل گذرا
[گذشته: rackerte]
[گذشته: rackerte]
[گذشته کامل: habe gerackert]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
سخت کار کردن
سخت تلاش کردن
1.Er muss viel rackern für seine Kinder.
1. او باید برای بچههایش سخت کار کند.
2.Sie rackern den ganzen Tag schwer.
2. آنها در تمام طول روز سخت کار میکنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
hineinstopfen
nachwürzen
zurückdrehen
kindergärtnerin
fachoberschule
zielstrebig
zupacken
wohlbefinden
tageslicht
wertschätzung
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان