خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . صلاحیت
[اسم]
die Zuständigkeit
/tsuːʃtˈɛndɪçkˌaɪt/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Zuständigkeiten]
[ملکی: Zuständigkeit]
1
صلاحیت
مترادف و متضاد
Befugnis
Kompetenz
1.Die Gemeinschaft hat in solchen Angelegenheiten keine Zuständigkeit.
1. این کانون در چنین اموری صلاحیتی ندارد.
2.Dieses Gutachten besagt, dass die Europäische Union keine Zuständigkeit in diesem Bereich hat.
2. این گزارش مبین این است که اتحادیه اروپا صلاحیتی در این حوزه ندارد.
تصاویر
کلمات نزدیک
zuständig
zustoßen
zustimmung
zustimmen
zustellung
zusätzlich
zutat
zuteil
zuteilen
zutragen
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان