خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پذیرش
[اسم]
die Zustimmung
/ˈt͡suːʃtɪmʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Zustimmungen]
[ملکی: Zustimmung]
1
پذیرش
موافقت، تائید
1.In der Geschäftsleitung fand sein Plan sofort Zustimmung.
1. ّبرنامه او بلافاصله توسط مدیریت تائید شد.
2.Wir brauchen Ihre Zustimmung, um Ihnen Werbung zu schicken.
2. ما به موافقت شما نیاز داریم تا برای شما تبلیغات بفرستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
zustimmen
zustellung
zustellen
zusteigen
zustehen
zustoßen
zuständig
zuständigkeit
zusätzlich
zutat
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان