خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انتقال
[اسم]
die Überleitung
/ˈyːbɐˌlaɪ̯tʊŋ/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Überleitungen]
[ملکی: Überleitung]
1
انتقال
گذار
1.Im Bereich des Magazins ist die Moderation stärker an die Überleitung zum nächsten Thema gebunden.
1. در زمینه مجلات، ارائه (به شکل) شدیدتر به گذار به موضوع بعدی متصل است.
تصاویر
کلمات نزدیک
überlegung
überlegt
überlegenheit
überlegen
überlebende
überliefern
überlieferung
überlisten
überläufer
übermacht
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان