1 . معروف
[صفت]

bekannt

/bəˈkant/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: bekannter] [حالت عالی: bekannteste-]

1 معروف شناخته‌شده، مشهور

مترادف و متضاد berühmt namhaft prominent unbekannt
  • 1.Der Schauspieler ist bisher nur durch seine Theaterrollen bekannt geworden.
    1. این بازیگر بیشتر به‌خاطر نقش‌های تئاترش مشهور شده‌است.
  • 2.Dieses Lied ist sehr bekannt.
    2. این آهنگ خیلی معروف است.
  • 3.Ein Onkel von mir ist ein bekannter Politiker.
    3. یکی از عموهای من یک سیاستمدار معروف است.
  • 4.Picasso ist sehr bekannt.
    4. پیکاسو خیلی مشهور است.
für etwas (Akk.) bekannt sein
به چیزی معروف بودن
  • Er war für seine Moral und Tugend bekannt.
    او به اخلاق و فضیلتش معروف بود.
کاربرد واژه bekannt به معنای معروف
صفت bekannt به معنای "معروف" در آلمانی برای اشاره به فرد یا چیزی استفاده می‌شود که توسط عده زیادی از مردم شناخته شده‌است. اگر چیزی bekannt باشد الزاماً محبوب نیست، اما افراد زیادی آن را می‌شناسند. مثال:
"bekannter Politiker" (یک سیاستمدار معروف)
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان