[فعل]

einzahlen

/ˈaɪ̯nˌtsaːlən/
فعل گذرا
[گذشته: zahlte ein] [گذشته: zahlte ein] [گذشته کامل: eingezahlt] [فعل کمکی: haben ]

1 پرداخت کردن (پول) واریز کردن (پول)

مترادف و متضاد einbezahlen überweisen
  • 1.Ich habe gestern Geld auf mein Bankkonto eingezahlt.
    1. من دیروز به حسابم پول واریز کردم.
  • 2.Ich möchte Geld einzahlen.
    2. من می‌خواهم پول واریز کنم.
کاربرد واژه einzahlen به معنای واریز کردن
einzahlen دو معنای نزدیک دارد، یکی پرداخت کردن پول و دیگری واریز کردن پول به حساب. از این فعل بیشتر برای اشاره به پرداخت قبض استفاده می شود، مثلا "die Telefonrechnung einzahlen" (پرداختن قبض تلفن).
einzahlen به معنای واریز کردن پول هم هستم. مثلا "aufs Konto einzahlen" (واریز کردن به حساب).
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان