1 . زمین 2 . خاک
[اسم]

die Erde

/ˈeːɐ̯də/
قابل شمارش مونث
[جمع: Erden] [ملکی: Erde]

1 زمین

  • 1.Auf der Erde wohnen bald über 6 Milliarden Menschen.
    1. بر روی زمین بیش از 6 میلیارد نفر زندگی می‌کنند.
  • 2.Mein Sohn hat das Glas auf die Erde fallen lassen.
    2. پسر من شیشه را بر روی زمین انداخت.

2 خاک

  • 1.Die Erde in dieser Gegend ist braun-rot.
    1. خاک در این منطقه قهوه ای-قرمز است.
  • 2.Die Pflanzen brauchen neue Erde.
    2. گیاهان به خاک جدید نیاز دارند.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان