[اسم]

der Fisch

/fɪʃ/
قابل شمارش مذکر
[جمع: Fische] [ملکی: Fisch(e)s]

1 ماهی گوشت ماهی

  • 1.Der Fisch hatte eine rote Finne.
    1. آن ماهی یک باله قرمز داشت.
  • 2.Ich esse gern Fisch. Fleisch mag ich nicht.
    2. از خوردن ماهی لذت می‌برم [ماهی دوست دارم]. گوشت دوست ندارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان