1 . کافی
[قید]

genug

/ɡəˈnuːk/
غیرقابل مقایسه

1 کافی به اندازه کافی

  • 1.Es ist noch genug Suppe da.
    1. هنوز به اندازه کافی سوپ اینجا هست.
  • 2.Ich habe jetzt lange genug gewartet.
    2. تا حالا به اندازه کافی منتظر ماندم.
  • 3.Ich verdiene nicht genug.
    3. من به اندازه کافی پول در نمی‌آورم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان