خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تناوب
[اسم]
die Häufigkeit
/ˈhɔɪ̯fɪçkaɪ̯t/
قابل شمارش
مونث
[جمع: Häufigkeiten]
[ملکی: Häufigkeit]
1
تناوب
بسامد، کثرت
1.Häufigkeit und Anzahl unerwünschter Ereignisse waren in beiden Studiengruppen vergleichbar.
1. کثرت و تعداد اتفاقهای ناخواسته در هر دو گروه دانشجویی مشابه بود.
2.Jetzt kann keine genaue Häufigkeit angegeben werden.
2. الان، یک تناوب مشخص نمیتواند داده شود.
تصاویر
کلمات نزدیک
häufig
häufen
hätscheln
hässlichkeit
hässlich
häufung
häuptling
häuschen
häuserblock
häuslich
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان