1 . کاهو
[اسم]

der Kopfsalat

/ˈkɔpfzaˌlaːt/
قابل شمارش مذکر
[جمع: kopfsalate] [ملکی: kopfsalat(e)s]

1 کاهو کاهوپیچ

  • 1.Der Kopfsalat muss gut gewaschen werden.
    1. کاهو باید به خوبی شسته بشود.
  • 2.Zum Schnitzel gibt es Kartoffel- und Kopfsalat.
    2. در کنار کتلت، سیب‌زمینی و کاهو وجود دارد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان