1 . زیر لب گفتن
[فعل]

murmeln

/ˈmʊʁml̩n/
فعل گذرا
[گذشته: murmelte] [گذشته: murmelte] [گذشته کامل: gemurmelt] [فعل کمکی: haben ]

1 زیر لب گفتن زمزمه کردن

  • 1.Er murmelte einige Worte, die ich nicht verstanden habe.
    1. او زیر لب واژه‌هایی را گفت که من متوجه نمی‌شدم.
  • 2.Was murmelst Du da in Deinen Bart?
    2. تو چه چیزی در ریشت زمزمه می‌کنی؟
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان